دلتنگی ستایش و مادرش(10/9/89)
سلام دوستان عزیز الان ۲ هفته است که ستایش خانم و مادرش را بردم خونه باباینا شهرستان.دلم خیلی براشون تنگ شده.نمیدونم تو این دو هفته ستایش من چقدر تغییر کرده؟.خدایا هیچ مردی را بی زن و اولاد نکن خیلی سخته.شبها دیر تر از محل کارم میرم خونه تا نبودشان را کمتر احساس کنم.به هر حال این اولین باری هست که ستایش خانم به مسافرت رفته و حسابی هم داره بهش خوش میگذره.خوش باشی بابایی.همیشه سال و لبت خندون باشه گلم. حکم من هم تو نبود همسر و دختر گلم زدند و سعادت نداشتم این موفقیت را با اونا جشن بگیرم.انشالله هر وقت برگشتن حتما باهم این موفقیت را جشن میگیریم.
.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی