ستايشستايش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

ستايش بابا

10 ماهگي ستايش خانم(90/4/16)

سلام به همه دوستان عزیز.ممنون که برای وبلاگ ستایش بابا پیام میگذارید.ستایش بابا الان ١٠ ماهشه .کاملا چهار دستو پا راه میره. خیلی برای منو و مادرش عزیزه.دنودناش شده ٤ تا مثل خرگوش.دو تا بال  دو تا پایین.موهاش بلند شده طوری که براش از پشت دمب اسبی می بنده مادرش. وزنش تغیری نکرده از بسکی شیطونه و بالا و پایین میپره. روز به روز شیرین تر میشه. پيشاپيش اعياد شعبانيه رو به همه مادران و پدران تبريك ميگويم.يا امام زمان خودت نگهدار دختر گلم باش.
18 تير 1390

9 ماهگي ستايش خانم (90/3/16)

سلام دوستان عزیز حالتون خوبه.ستایش خانم ما الان ٣ تا دوندون داره ووزنش هم ٩ کیلو و قدش ٧٤ سانتی متره. خیلی بلا شده.الان کاملا چهار دستو پا میره.میره کنار دیوار و دستاشو میگیره به دیوار و می ایسته.هنوز نمیتونه حرف بزنه.ولی جیق و داد زیاد میکنه.موهاش را دنب اسبی میبندیم.مامان مهربونش تمام وقت در اختیار خانمیه.تمام وقتش را گرفته.الان هم مادربزرگش فرشته خانم از مکه بر گشتن و ستایش خانم و مادرش رفتن اصفهان دست بوسی.دلم برای هر دو شون تنگ شده.
17 خرداد 1390

8 ماهگي ستايش خانم (16/2/90)

سلام به همه دوستان عزيز .ببخشيد كه دير اومدم .ستايش عزيز من الان خيلي بلا شده هنوز چهار دست و پانرفته ميخواد راه بره.اينم از عجايب دختر منه.ديشب ياد گرفته گاگا گا گا بگه حالا نميدونم منظورش از گاگا منم يا مادرش.باباجون نجفش و مادر جون فرشتش الان يك هفته هست پيشمون هستند.نميدونيد براي ستايش من چه كارا ميكنن.الان ياد گرفته وقتي نشسته كاملا بچرخه.شبها عادت كرده كه بياد تو بغل من و ماساژش بدم .اونم كيف ميكنه و هي ميخنده.حسابي شيطون شده.
21 ارديبهشت 1390

تولد ستایش کوچولو

امروز ۱۶ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۳۰ صبح ستایش خانم در بیمارستان ام لیلا بدونیا اومد و من درست ۲ روز مانده به عید فطر عیدی خودم را از خدای مهربون گرفتم.نمیدونید چه لحظه خوبی بود خدا را برای همه الطافش شکر میکنم چون بالاخره مسافر ما هم رسید و با آمدنش برکت و خوشبختی را به زندگی من و همسرم آورد.دخترم با تمام وجود بابا و ماما دوست دارن.
6 ارديبهشت 1390

یک ماهگی ستایش(16/7/89)

سلام به همه دوستان .دیروز ستایش خانم ما یک ماهه شد.باور کنید به همین زودی یک ماه شد.اینگار همین دیروز بود متولد شد.ماشالله خیلی بزرگ شده و خیلی هم گریه میکنه.مادرش و منو بعضی وقتها خیلی کلافه میکنه ولی با تمام این اوصاف خیلی دوست داشتنیه  و برای هدیه ای که خدا به من و همسرم داده همیشه خدا را شکر میکنیم.دیشب تا صبح نگذاشت من و مادرش بخوابیم و حصابی از خجالت ما در اومد.دستش درد نکنه ستایش خانم ایول داری بابا. دیشب هرچی بهش میگم بابا زشته جلو عمو حامد این کارا را نکن ولی مگر گوش میداد .طفلکی نمیدونم دلش درد میکرد یا چیزه دیگه اش بود .به هر حال ساعت ۲ صبح محبت فرمودند و خوابیدند و در ساعت ۴ صبح با جیغ سرکارعلیه شش متر به هوا پریدیم.بابا مرسی و خد...
6 ارديبهشت 1390

دوماهگی ستایش(16/8/89)

سلام دوستان دیروز ۱۶/۸/۸۹ بود که در این روز ستایش کوچولوی من ۲ ماهه شد.خانمی دیگه آقو آقو رو شروع کرده و این اولین کلمه هایی است که داره به زبان میاره.وزنش شده۵ کیلو ۵۰۰ گرم و قدش هم شده ۵۷ سانتیمتر.ماشالله هر روز داره جذاب تر و شیرین تر میشه.بابای خیلی دوست دارم. خدا را شکر و سپاس بابت همه نعمتهاش. ...
6 ارديبهشت 1390

دلتنگی ستایش و مادرش(10/9/89)

سلام دوستان عزیز الان ۲ هفته است که ستایش خانم و مادرش را بردم خونه باباینا شهرستان.دلم خیلی براشون تنگ شده.نمیدونم تو این دو هفته ستایش من چقدر تغییر کرده؟.خدایا هیچ مردی را بی زن و اولاد نکن خیلی سخته.شبها دیر تر از محل کارم میرم خونه تا نبودشان را کمتر احساس کنم.به هر حال این اولین باری هست که ستایش خانم به مسافرت رفته و حسابی هم داره بهش خوش میگذره.خوش باشی بابایی.همیشه سال و لبت خندون باشه گلم. حکم من هم تو نبود همسر و دختر گلم زدند و سعادت نداشتم این موفقیت را با اونا جشن بگیرم.انشالله هر وقت برگشتن حتما باهم این موفقیت را جشن میگیریم. . ...
6 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ستايش بابا می باشد